پیشرفتهای تکنولوژیکی بریکس نقطه امید توسعه پایدار کشاورزی در جهان
ارتباط فردا: امروز گروه بریکس در کنار گروه ۷ یکی از طرفهای تأثیرگذار در تجارت جهانی به شمار میرود.
بریکس در سال ۲۰۰۹ میلادی به شکل رسمی با حضور ۴ کشور برزیل، روسیه، هند و چین (BRIC) شکل گرفت.
استراتژیها و رویههای گروه بریکس منعکسکننده تعامل پویا بین منافع ملی و واقعیتهای جهانی است و نیاز به تعامل و همکاری بینالمللی مداوم را برجسته میکند. با ادامه تکامل و اعمال نفوذ کشورهای بریکس، تقویت یک رویکرد متعادل و فراگیر در توسعه کشاورزی برای تضمین امنیت غذایی جهانی، سلامت محیط زیست و ثبات اجتماعی-اقتصادی ضروری خواهد بود.
حسین شیرزاد، تحلیلگر مسائل بخش کشاورزی در بستر توسعه در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری مهر نوشت، کشورهای عضو بریکس از طریق سرمایهگذاریهای قابل توجه در فناوری و زیرساختها، نقشی محوری در تحول کشاورزی جهانی داشتهاند. این کشورها طیف وسیعی از فناوریهای نوآورانه مانند کشاورزی دقیق، بیوتکنولوژی و تجزیه و تحلیل پیشرفته دادهها را معرفی کردهاند. به عنوان مثال، سرمایهگذاری چین در فناوریهای کشاورزی دقیق از جمله استفاده از تصاویر ماهوارهای و پهپادها، امکان نظارت دقیقتر بر سلامت محصولات کشاورزی و تخصیص بهینه منابع را فراهم کرده است. برزیل نیز به طور مشابه با توسعه محصولات اصلاحشده ژنتیکی مانند سویای مقاوم به آفات که به طور قابل توجهی عملکرد محصول و بهرهوری کشاورزی را افزایش داده در این زمینه پیشرفت کرده است این پیشرفتهای فناوری نه تنها بهرهوری را در کشورهای عضو بریکس افزایش میدهد، بلکه معیارهای جدیدی را برای شیوههای کشاورزی در سراسر جهان تعیین میکند و استانداردهای جهانی را به سمت بهرهوری و نوآوری بالاتر سوق میدهد.
قابلیتهای بریکس در پیشرفتها و نوآوریهای تکنولوژیکی
نوآوریهای تکنولوژیکی کشورهای عضو بریکس با تغییر پویاییهای تجاری و ساختارهای بازار، بازارهای جهانی کشاورزی را تغییر شکل میدهند. پیشرفتهای برزیل در بیوتکنولوژی کشاورزی، جایگاه این کشور را به عنوان صادرکننده پیشرو سویا و گوشت گاو تقویت کرده و در نتیجه بر زنجیرههای تأمین جهانی و الگوهای تجاری تأثیر گذاشته است. همزمان، پیشرفتهای تکنولوژیکی چین نقش آن را به عنوان یک بازیگر اصلی در تجارت جهانی کشاورزی، به ویژه در غلات و سبزیجات، تثبیت کرده است این تغییر تکنولوژیکی، فشارهای رقابتی جدیدی را بر قدرتهای سنتی کشاورزی وارد کرده است که اکنون برای سازگاری با چشمانداز در حال تحول تکنولوژیکی یا خطر از دست دادن مزیت رقابتی خود در بازار بینالمللی با چالش مواجه هستند.
پیشرفتهای تکنولوژیکی کشورهای عضو بریکس مزایای امیدوارکنندهای برای توسعه پایدار کشاورزی ارائه میدهد. تکنیکهای کشاورزی دقیق مانند کاربرد هدفمند آب، کودها و آفتکشها به کاهش هدررفت منابع و ترویج شیوههای کشاورزی پایدار کمک میکنند. علاوه بر این، نوآوریها در بیوتکنولوژی از جمله توسعه محصولات مقاوم در برابر خشکسالی در حال بهبود تابآوری در برابر تغییرات اقلیمی و کاهش ردپای زیستمحیطی فعالیتهای کشاورزی هستند این پیشرفتها با تقویت شیوههای کشاورزی کارآمدتر و سازگارتر با محیط زیست به طور قابل توجهی به اهداف پایداری جهانی کمک میکنند و در نتیجه از تعادل زیستمحیطی بلندمدت و امنیت غذایی پشتیبانی میکنند.
با این حال، پیشرفتهای سریع فناوری از کشورهای عضو بریکس، چالشهای زیستمحیطی و اخلاقی قابل توجهی را نیز به همراه دارد. گسترش محصولات اصلاحشده ژنتیکی و شیوههای کشاورزی فشرده بهویژه در برزیل با جنگلزدایی و از بین رفتن تنوع زیستی در جنگلهای بارانی آمازون مرتبط بوده است.
در چین، استفاده گسترده از نهادههای شیمیایی در کشاورزی با بازده بالا، نگرانیهایی را در مورد تخریب خاک و آلودگی آب ایجاد کرده است. این مسائل، ضرورت رویکردی متعادل به توسعه فناوری را برجسته میکند که حفاظت از محیط زیست و ملاحظات اخلاقی را در بر میگیرد و تضمین میکند که نوآوریها به قیمت سلامت زیستمحیطی یا عدالت اجتماعی تمام نمیشوند.
پذیرش سریع فناوریهای پیشرفته کشاورزی، شکاف دیجیتالی را نیز تشدید کرده است، بهویژه بین کسبوکارهای کشاورزی در مقیاس بزرگ و کشاورزان خردهپا. در حالی که مزارع تجاری و کسبوکارهای کشاورزی در کشورهای بریکس میتوانند به راحتی به این نوآوریها دسترسی داشته باشند و از آنها بهرهمند شوند، کشاورزان خردهپا و جوامع روستایی اغلب با موانعی برای پذیرش فناوری مواجه هستند.
این نابرابری میتواند نابرابریهای موجود در داخل و بین کشورها را تشدید کند، زیرا عملیات در مقیاس کوچکتر ممکن است برای رقابت با همتایان پیشرفته از نظر فناوری با مشکل مواجه شوند. پرداختن به این موضوع نیازمند سیاستهای هدفمند و سیستمهای پشتیبانی است تا اطمینان حاصل شود که مزایای فناوری به طور عادلانه در تمام بخشهای کشاورزی از جمله کشاورزان حاشیهنشین و خردهپا توزیع میشود.
نوآوریهای فناورانه نوظهور از کشورهای عضو بریکس نه تنها شیوههای کشاورزی داخلی را پیش میبرند، بلکه از طریق انتقال دانش و همکاری بینالمللی بر روشهای کشاورزی جهانی نیز تأثیر میگذارند. به عنوان مثال، فناوریهای کشاورزی برزیل در سایر کشورهای در حال توسعه نیز به کار گرفته شدهاند و ظرفیتها و شیوههای کشاورزی محلی را افزایش دادهاند. با این حال، انتشار موفقیتآمیز این فناوریها مستلزم سازگاری دقیق با شرایط و نیازهای محلی است. همکاری مؤثر بینالمللی و سازوکارهای قوی انتقال فناوری برای اطمینان از سازگاری مناسب و سودمند بودن نوآوریها در محیطهای کشاورزی متنوع بسیار مهم هستند. البته پیشرفت سریع فناوریهای کشاورزی از کشورهای عضو بریکس، نیازمند چارچوبهای جامع سیاستگذاری و نظارتی برای مدیریت ادغام و تأثیر آنها است. سیاستگذاران باید مقرراتی را تدوین کنند که شیوههای پایدار را ترویج دهد، به پیامدهای اخلاقی بیوتکنولوژی بپردازد و دسترسی عادلانه به فناوری را تضمین کند
تدوین سیاستهای مؤثر برای ایجاد تعادل بین مزایای پیشرفتهای فناوری با نیاز به پایداری زیستمحیطی و عدالت اجتماعی ضروری است. چنین چارچوبهایی میتوانند به کاهش اثرات منفی بالقوه و در عین حال به حداکثر رساندن سهم مثبت نوآوریهای فناوری در کشاورزی جهانی کمک کنند. بریکس پلاس مجمعی ایجاد میکند که حداقل به بازارهای نوظهور این فرصت را میدهد تا در مورد موضوعات جهانی و فرصتهای جدید برای ارتقای توسعه و رشد اقتصادی متقابل، همسو شوند و این مجمع به طور پیوسته در حال تکامل است. همزمان با شروع ایجاد نهادهای سیاسی و مالی و یک مکانیسم پرداخت برای اجرای معاملات، پیامدهای بالقوه مهمی برای آینده تجارت انرژی، امور مالی بینالمللی، زنجیرههای تأمین جهانی، سیاست پولی و تحقیقات فناوری وجود دارد.
در نتیجه، شرکتهای جهانی باید این واقعیتهای جدید ژئوپلیتیکی و اقتصادی را در استراتژیهای سرمایهگذاری خود لحاظ کنند. آنها همچنین باید ظرفیت خود را برای بهرهبرداری از فرصتها و کاهش ریسکی که ایجاد میکنند، تقویت کنند.
تأمین مالی زیرساختها و توسعه
تاکنون بیشترین پیشرفت در نهادسازی کشورهای عضو بریکس پلاس در حوزه تأمین مالی پروژهها و توسعه بوده است. بانک توسعه جدید (NDB) با سرمایه ۱۰۰ میلیارد دلار، تا حد زیادی مکمل طرح کمربند و جاده چین است. مصر، هند، روسیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز از سهامداران بانک زیرساخت و سرمایهگذاری آسیا (AIIB) به رهبری چین هستند و از آن وام دریافت کردهاند. تا سال ۲۰۲۳، NBD و AIIB روی هم رفته بیش از ۷۱ میلیارد دلار اعتبار در طیف وسیعی از بخشها از جمله زیرساختها، بهداشت عمومی و انرژی پاک، اختصاص دادهاند. چنین پروژههایی درآمد قابل توجهی برای شرکتهای کشورهای عضو بریکس پلاس ایجاد میکنند. علاوه بر این، اضافه شدن عربستان سعودی و سایر اقتصادهای غنی از پول نقد میتواند منابع مالی کشورهای عضو بریکس پلاس را گسترش داده و متنوع کند.
کشورهای عضو بریکس پلاس مشتاق استقلال بیشتر از سیستم پولی بینالمللی به رهبری غرب هستند. تقریباً ۹۰ درصد از معاملات ارزی جهانی به دلار انجام میشود و عمدتاً از طریق بانکهای آمریکایی و اروپایی جریان دارد. تحریمهای مالی غرب علیه روسیه، نفوذ سیستمی قدرتمندی را که ایالات متحده هنوز از طریق مؤسسات برتون وودز و نقش مرکزی آن در سیستم مالی جهانی دارد، برجسته کرد. با این حال، از آنجا که بریکس پلاس شامل صادرکنندگان و واردکنندگان پیشرو کالا است، این گروه میتواند به مجرایی برای معاملات ارزی به ارزهایی غیر از دلار آمریکا تبدیل شود. به عنوان مثال، بانک توسعه ملی (NDB) حدود یک پنجم وامهای خود را به یوان چین صادر کرده است. روسیه، چین و سایر اعضای بریکس پلاس همچنین قصد دارند ارزهای دیجیتال را ترویج دهند. این گروه نسخه بتای یک برنامه پرداخت – BRICSpay – را راهاندازی کرده است که امکان انجام معاملات با چندین ارز غیر دلاری را فراهم میکند. این امر میتواند به کشورها کمک کند تا وابستگی خود را به ایالات متحده کاهش دهند و آنها را در برابر تحریمها و نوسانات ارز خارجی در طول بحرانهای مالی کمتر آسیبپذیر کند. از منظر حاکمیتی، کشورهای عضو بریکس پلاس با ایجاد «گروه ویژه پرداخت»، «شبکه اندیشکدههای مالی» و «ترتیبات ذخیره مشروط»، مجموعهای از ذخایر را ایجاد کردهاند که میتواند به جای بودجه صندوق بینالمللی پول برای کمک به کشورها در مقابله با بحرانهای مالی مورد استفاده قرار گیرد.
پیامدهای اجتماعی-اقتصادی برای جوامع روستایی بریکس
تحولات کشاورزی ناشی از کشورهای عضو بریکس، تأثیرات عمیقی بر جوامع روستایی، چه در داخل این کشورها و چه در سطح جهانی داشته است. در برزیل، کسبوکارهای کشاورزی در مقیاس بزرگ به سرعت گسترش یافته و چشماندازها و اقتصادهای روستایی را متحول کردهاند. این گسترش اغلب منجر به جابجایی کشاورزان خردهپا و جوامع بومی شده و شکاف اجتماعی-اقتصادی قابل توجهی ایجاد کرده است. مثلاً تلاش برای تولید سویا در آمازون، منازعات ارضی را تشدید کرده و جوامع محلی را که به روشهای سنتی کشاورزی متکی هستند، به حاشیه رانده است به طور مشابه، در روسیه، ادغام زمینهای کشاورزی به شرکتهای بزرگ کشاورزی، پویایی روستایی را تغییر داده و اغلب کشاورزان خردهپا را به حاشیه رانده و به نابرابریهای اقتصادی در مناطق روستایی دامن زده است. در چین، اصلاحات کشاورزی با هدف افزایش بهرهوری و کارایی منجر به مدرنسازی کشاورزی شده است، اما این تغییرات با نتایج متفاوتی برای جوامع روستایی همراه بوده است. در حالی که پیشرفتهای تکنولوژیکی و بهبود زیرساختها درآمد برخی از کشاورزان را افزایش داده است، برخی دیگر با چالشهایی مانند افزایش هزینهها و کاهش مالکیت زمین مواجه هستند. تغییر به سمت کشاورزی تجاریتر منجر به کاهش تعداد مزارع کوچک شده است که بر معیشت سنتی تأثیر میگذارد و به مهاجرت روستایی-شهری کمک میکند این مهاجرت اغلب منابع شهری را تحت فشار قرار میدهد و ساختارهای اجتماعی روستایی را مختل میکند و چشمانداز اجتماعی-اقتصادی پیچیدهای ایجاد میکند.
تحول کشاورزی هند، مجموعهای متفاوت از چالشها و فرصتها را ارائه میدهد. معرفی طرحها و یارانههای مختلف دولتی با هدف حمایت از کشاورزان خردهپا و افزایش درآمد روستایی صورت گرفته است. با این حال، اثربخشی این برنامهها نابرابر است و بسیاری از مناطق روستایی همچنان سطح بالایی از فقر و توسعه نیافتگی را تجربه میکنند.
مسائلی مانند زیرساختهای ناکافی، نوسان قیمتهای بازار و بار بدهی همچنان ادامه دارد و بر رفاه کلی جوامع روستایی تأثیر میگذارد در حالی که برخی مناطق از پیشرفتهای کشاورزی بهرهمند میشوند، برخی دیگر برای سازگاری با آن تلاش میکنند و نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی را تشدید میکنند.
تغییرات کشاورزی آفریقای جنوبی منعکس کننده روند گستردهتری از نوسازی و تجاریسازی در کشاورزی است. تمرکز بر کشاورزی در مقیاس بزرگ و صادراتمحور نه تنها فرصتهای اقتصادی ایجاد کرده، بلکه منجر به نابرابری در درآمد و مالکیت زمین نیز شده است. جوامع روستایی به ویژه آنهایی که به کشاورزی معیشتی مشغول هستند، اغلب با چالشهایی در رقابت با کسب و کارهای کشاورزی بزرگتر روبهرو هستند که منجر به افزایش طبقه بندی اجتماعی-اقتصادی میشود. گذار به سمت شیوههای کشاورزی سرمایهبرتر، خرده مالکان را بیشتر به حاشیه رانده و نابرابریهای موجود را تشدید کرده است.
در سطح جهانی، تحولات کشاورزی ناشی از کشورهای عضو بریکس، پیامدهایی برای جوامع روستایی خارج از این کشورها نیز دارد. با تسلط بیشتر کشورهای عضو بریکس در بازارهای کشاورزی، صادرکنندگان سنتی محصولات کشاورزی با افزایش رقابت و نوسانات بازار مواجه میشوند. این تغییر میتواند بر معیشت در کشورهایی که به شدت به صادرات کشاورزی وابسته هستند، تأثیر بگذارد و منجر به بیثباتی اقتصادی و چالشهایی برای جمعیتهای روستایی وابسته به این صنایع شود. بنابراین، پویاییهای در حال تغییر تجارت جهانی کشاورزی، ناشی از کشورهای عضو بریکس، در اقتصادهای روستایی سراسر جهان طنینانداز میشود.
پیامدهای اجتماعی-اقتصادی این تحولات پیچیده و چندوجهی است. از یک سو، نوسازی کشاورزی در کشورهای بریکس میتواند منجر به افزایش بهرهوری، افزایش درآمد و بهبود زیرساختها در برخی مناطق روستایی شود. از سوی دیگر، تثبیت زمین، جابجایی خردهمالکان و توزیع نابرابر مزایا میتواند نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی را تشدید کرده و منجر به ناآرامیهای اجتماعی شود. چالش سیاستگذاران، ایجاد تعادل بین مزایای تحول کشاورزی با نیاز به رسیدگی به تأثیرات اجتماعی و اقتصادی بر جوامع روستایی آسیبپذیر است.
تحولات کشاورزی ناشی از کشورهای عضو بریکس، جوامع روستایی را به طرق قابل توجهی تغییر شکل میدهد و پیامدهای مثبت و منفی دارد. در حالی که این تغییرات میتواند بهرهوری کشاورزی را افزایش داده و فرصتهای اقتصادی را تقویت کند، چالشهایی مانند افزایش نابرابریها و جابجایی معیشتهای سنتی را نیز ایجاد میکند.
درک دقیق این پویاییها برای تدوین سیاستهایی که رشد عادلانه را ترویج میدهند و از رفاه جمعیت روستایی هم در کشورهای بریکس و هم در سطح جهانی حمایت میکنند، ضروری است. پرداختن به این تأثیرات اجتماعی-اقتصادی نیازمند رویکردی جامع است که نیازهای همه ذینفعان را در نظر بگیرد و در عین حال که مزایای توسعه کشاورزی را افزایش میدهد، به دنبال کاهش اثرات نامطلوب باشد.
نتیجهگیری
با بررسی تأثیرات چندوجهی کشورهای عضو بریکس بر کشاورزی جهانی، آشکار میشود که تحولات کشاورزی آنها، چشماندازهای داخلی و بینالمللی را به شیوههای عمیقی تغییر میدهد. کشورهای بریکس از رشد اقتصادی، پیشرفتهای فناوری و سرمایهگذاریهای استراتژیک خود برای تعریف مجدد شیوههای کشاورزی جهانی استفاده میکنند. تمرکز آنها بر افزایش امنیت غذایی و تلاش برای خودکفایی، تلاشی هماهنگ برای کاهش وابستگی به بازارهای بینالمللی و تقویت تابآوری داخلی را نشان میدهد. با این حال، این پیگیری بدون پیچیدگیها و چالشهای خاص خود نیست.
پیامدهای اقتصادی سیاستهای کشاورزی کشورهای عضو بریکس قابل توجه است و بر الگوهای تجارت جهانی و پویایی بازار تأثیر میگذارد. با گسترش ظرفیتهای کشاورزی و قابلیتهای صادراتی این کشورها، زنجیرههای تأمین جهانی تغییر میکنند و فشارهای رقابتی جدیدی را ایجاد میکنند. این تغییر بر قدرتهای سنتی کشاورزی تأثیر میگذارد و آنها را مجبور میکند تا با بازاری که به سرعت در حال تحول است، سازگار شوند. همزمان، نوآوریهای تکنولوژیکی که توسط کشورهای عضو بریکس هدایت میشوند، معیارهای جدیدی را برای کارایی و بهرهوری تعیین میکنند، در عین حال نگرانیهایی را در مورد پایداری و نظارت بر محیط زیست ایجاد میکنند. ادغام کشاورزی دقیق، بیوتکنولوژی و زیرساختهای پیشرفته، رویکردی دگرگونکننده به کشاورزی را برجسته میکند، اما همچنین نیاز به بررسی متعادل اثرات زیستمحیطی را برجسته میکند.
استراتژیهای به کار گرفته شده توسط کشورهای بریکس برای افزایش امنیت غذایی و دستیابی به خودکفایی، منعکس کننده زمینهها و اولویتهای متنوع توسعهای آنها است. در حالی که این استراتژیها مزایای بالقوهای مانند افزایش کنترل بر منابع غذایی و کاهش آسیبپذیری در برابر نوسانات بازار جهانی را ارائه میدهند، خطراتی از جمله تخریب محیط زیست و فرصتهای تجاری محدود را نیز به همراه دارند. دستیابی به خودکفایی، ضمن ارتقای امنیت و ثبات ملی، باید چالشهای حفظ وابستگی متقابل سیستم غذایی جهانی و رسیدگی به نیازهای سایر کشورها را نیز برطرف کند.
علاوه بر این، تأثیرات اجتماعی-اقتصادی و زیستمحیطی شیوههای کشاورزی کشورهای بریکس، تعامل پیچیدهای را بین رشد و پایداری نشان میدهد. دگرگونی جوامع روستایی و پیامدهای آن برای امنیت غذایی جهانی، ضرورت ادغام شیوههای پایدار با اهداف توسعهای را برجسته میکند. چالشهای زیستمحیطی ناشی از کشاورزی فشرده و پیشرفتهای فناوری، واکنشهای سیاستی متفکرانه و همکاری بینالمللی را برای کاهش اثرات نامطلوب و ارتقای نتایج عادلانه ضروری میسازد.
چارچوبهای سیاستی و نظارتی اتخاذ شده توسط کشورهای عضو بریکس نقش مهمی در شکلدهی به این تحولات و تأثیرگذاری بر مدیریت کشاورزی جهانی دارند. رویکرد آنها که با تمرکز بر رشد سریع و پیشرفت فناوری مشخص میشود، در تضاد با سیاستهای پایدارمحور کشورهای توسعهیافته است. این واگرایی، گفتگو و همکاری بیشتر برای هماهنگسازی استانداردها، رسیدگی به چالشهای جهانی و اطمینان از نوآورانه و پایدار بودن شیوههای کشاورزی را ضروری میکند.
ایران چگونه میتواند از فرصت بریکس به عنوان یک پنجره برای توسعه کشاورزی خویش بهره ببرد؟
باید منتظر ماند و کنشهای مسئولان کشاورزی ایران را رصد کرد. ایران نیاز به تدوین یک استراتژی ورود به بازار برای کشورهای عضو بریکس دارد. بازارهای کشورهای عضو بریکس پلاس احتمالاً در دهه آینده رشد قابل توجهی را تجربه خواهند کرد. اگرچه این گروه فاقد توافقنامههای رسمی تجارت و سرمایهگذاری است، اما در حال حاضر تجارت درون گروهی قابل توجه و رو به رشدی دارد. بازارهای کشورهای عضو بریکس پلاس میتوانند به دروازههای ارزشمندی برای شرکتهایی تبدیل شوند که به دنبال گسترش به سایر بازارهای نوظهور هستند. موفقیت امنیت غذایی در برزیل و چین در بازارهای کشورهای عضو بریکس پلاس نمونه خوبی از چگونگی سفارشیسازی پیشنهادات شرکتها برای دسترسی به مصرفکنندگان در سراسر کشورهای عضو است.
کشورهای عضو بریکس پلاس احتمالاً شاهد سرمایهگذاریهای قابل توجهی در زیرساختها خواهند بود که محیط کسبوکار و ارتباطات را بهبود میبخشد. حملونقل، ارتباطات دیجیتال، انرژی و سایر پروژهها تقاضا برای شرکتهای جهانی را افزایش داده و فرصتهایی را برای سرمایهگذاران فراهم میکنند. به عنوان مثال، بانک توسعه نوین هند (NDB) در حال تأمین مالی ۱۵ پروژه زیرساخت حملونقل در سراسر شبهقاره هند است. همچنین بسیاری از شرکتها استراتژیهای زنجیره تأمین را دنبال میکنند که به دنبال ایجاد تعادلی دشوار هستند. آنها میخواهند از مزایای رقابتی فراوان چین در تولید بهره ببرند. اما آنها همچنین باید خطرات را کاهش دهند، به تغییرات در هزینههای نسبی واکنش نشان دهند و به مشوقهای دولتی برای بازگشت به کشور یا نزدیک شدن به آن دسترسی پیدا کنند.
در جهانی چندقطبیتر، شرکتها میتوانند ایجاد زنجیرههای تأمینی را در نظر بگیرند که بتوانند از اقتصادهای بریکس پلاس بهره ببرند. این امر میتواند آنها را در برابر شوکهای ژئوپلیتیکی و تجاری مقاومتر کند.